از شورای نگهبان و دولت انتظار میرود، مصوبه کمیسیون اجتماعی را که به صورت اصل 85 انجام شده به عنوان قانون جامع خدماترسانی به ایثارگران اجرایی کند. در همینجا لازم میبینم اقدام بیمنطق آمریکا در اهانت به سپاه پاسداران را محکوم نمایم. مرحوم عبدا... مستوفی دیوانی سرشناس دوره قاجار در کتاب ارزشمند <شرح زندگانی من> در جایی نوشته است: <امینالدوله صدراعظم مظفرالدین شاه معتقد بود که باید حاجت کشور را از مالالتجارههای خارجی با ایجاد کارخانهها رفع کرد، زیرا خوب میفهمید که واردات ایران خیلی زیادتر از صادرات آن است و با این وضع زندگی که حتی اسبها روسی شده است، عنقریب بقیهالسیف طلاهایی که از قدیم در ایران بوده و آنهایی که نادرشاه از هندوستان به این کشور آورده است به وسیله بانک شاهی انگلیس و بانک رهنی روس در ایران خارج و روز به روز قوت خرید پول نقره کمتر خواهد شد.> ملاحظه میکنید که یکصد سال پیش امینالدوله صدراعظم مظفرالدین شاه که او نیز قصد داشت اصلاحاتی در اوضاع اقتصادی ایران به عمل آورد نگران آن بود که ذخیره مالی کشور پایمال و صرف واردات شود و امروز نیز آن بیم و هراس همراه با نگرانی بیشتر برای از دست رفتن سرمایه مالی و سرمایه اعتماد مردم پابرجاست. دو سال پیش به مردم وعده داده شد که انتظار زندگی بهتر و فردایی پرامید را داشته باشند و جوانان توسن تیزپای خویش را برای رسیدن به قلههای سعادت زین کنند و خوشبختانه بخت نیز یار شده، کشور صاحب بیسابقهترین درآمدهای نفتی شد و دولت نهم نیز دستهای حمایتی را پشت خود دید که هیچ دولتی در تاریخ بعد از انقلاب ندیده است. حداقل توقع این بود که بحث بر سر نکبت فقر خاتمه پیدا کند و نشاط فرهنگی در جامعه دوچندان شود، به نظر میرسید چنان فساد و تباهی در هم کوبیده شود که پند زمان شود و کسی قصه نان نخورد اما ظاهرا آنچه تصور شده افسانهای بیش نبوده است. تنها کافی است که نیمنگاهی به مردم مستاجر بیندازیم که امید خود را به برپا کردن سرپناهی برای گذران زندگی از دست دادهاند تا به تحمل درد مردم پی ببریم، دولت نهم سفرهای استانی را فخر میداند و نماد کارآمدی دولت اعلام کرده است که در یک روز سفر به تمامی استانهای کشور 6 هزار و 100 مصوبه داشته که 78 درصد آنها اقتصادی و عمرانی بوده است و به گفته معاون اجرایی رئیسجمهور اجرای 72 درصد آنها قطعی شده یا در حال پایان است. با این توصیف کشور باید غرق پیشرفت باشد و مسوولان به علت ترافیک طرحهای عمرانی وقت سر خاراندن نداشته باشند، اما هرچه چشم میاندازیم کمتر نشانی از تحقق این وعدهها مییابیم.
از دولت محترم تقاضا میکنم حداقل فهرست این 6 هزار و 100 مصوبه را اعلام کند که نمایندگان مردم بدانند دولت دست به چه کارهایی زده و چه کارهایی را در دست اجرا دارد. با توجه به اینکه دولت سفرهای استانی را نقطه قوت خود میداند به مردم گزارش دهد که بهواقع چه تعدادی از مصوبات را اجرایی کرده که مبادا به دولت وعدهها معروف شود. نقدا حتی مصوبات استانی در سایت ریاستجمهوری که بخشی را به عنوان سفرهای استانی دارد، درج نشده است. آیا با این اوصاف حق نداریم بگوییم با دولت وعدهها روبهرو هستیم نه دولت کار؟ این در حالی است که رسانه ملی، به وسیله تبلیغاتی دولت تبدیل شده است. حال این همه را در کنار این پرسش قرار دهیم که حساب ذخیره ارزی چه شد؟ و درآمد بالای ارزی به کجا رفته است و آیا حق نداریم بیشتر از امینالدوله نگران وضعیت کشور در این برهه حساس باشیم؟ ...
دولت نهم با شعار عدالتمحوری، رفع فقر و فساد و تبعیض و مهرورزی بر سرکار آمده و خود را دولتی اصولگرا و ارزشمدار معرفی میکند. اما به نظر بسیاری احساسمحوری، جایگزین عدالتمحوری شده و برای اجرای عدالت هیچ برنامهای دیده نمیشود، بیشتر تصمیم ها خلقالساعه و احساسی هستند، بیشترین مانور برای اجرای عدالت مربوط به سفرهای استانی است، اما در سفر به استان اصفهان 3 هزار میلیارد تومان تسهیلات زودبازده اختصاص یافت، اما برای 3 استان آذربایجانشرقی و غربی و اردبیل کمتر از 2 هزار و 500 میلیارد تومان. من مطمئنم این تصمیمها مغرضانه نبوده بلکه بر اساس احساسات بوده و نه از روی برنامه. بنا به اعلام وزیر رفاه و تامین اجتماعی مبنی بر زندگی10 میلیون نفر در زیر خط فقر، پس در 2 سال گذشته دولت در رفع فقر نیز موفق نبوده بلکه فقر بیشتر شده است و زمانی که فقر افزایش پیدا میکند طبیعی است که فساد نیز افزایش یابد. بنا به اعلام مسوولان بهزیستی شاخصهای فساد و ناهنجاری در برخی موارد در یک سال گذشته به 130 درصد افزایش یافته است. درخصوص مهرورزی شاهد هستیم که منتقدان با تندترین برخوردها روبهرو میشوند، نمیدانم مهرورزی را چگونه تعریف میکنند؟! اگر برخورد شدید با منتقدان، تعطیل کردن نشریات و بیکار کردن شاغلان در آنها و کنار زدن نیروهای مجرب و توانمند مهرورزی است، پس کینهتوزی چه تعریفی دارد؟! سایتهای متعلق به دولت که با زشتترین و غیراخلاقیترین شیوهها به تخریب شخصیتهای بزرگی مثل آیتا... هاشمیرفسنجانی یار امام و رهبر انقلاب و شکنجهدیده انقلاب و از استوانههای نظام یا حضرت حجتالاسلام محمد خاتمی روحانی برجسته و معلم اخلاق که چهرهای پذیرفته شده برای جهانیان است و از افتخارات نظام محسوب میشود، کروبی، محسن رضایی، قالیباف و همه کسانی که احساس میکنند ممکن است زمانی در انتخابات آتی رقیب آنها باشند میپردازند که آقای حدادعادل ریاست محترم مجلس یا آیتا... هاشمیشاهرودی به خاطر انتقاد کوچکی که از دولت کرده بودند مورد حمله واقع شدند. اهانت به شخصیتی که در مجلس خبرگان رای اول مردم تهران را با اختلاف 600 هزار رای از نفر دوم کسب کرد. تخریب شخصیتی که با 22 میلیون رای مردم ریاستجمهوری را تحویل داد چه مفهومی دارد؟ای کاش این سایتها و نشریات از سوابق انقلابی روحانیای که با تکیه بر او فحاشی میکنند بنویسند تا معلوم گردد آنان که از امام و نظام و ولایت و ارزشهای دینی میگویند و دیگران را تکفیر میکنند چقدر در انقلاب اسلامی نقش داشتهاند و یا در حفظ آن موثر بودهاند؟ فردی که با زیر سوال بردن تمام ارزشهای انقلاب به فحاشی میپردازد به فتوای کدام فقیه عمل میکند؟! آزادی بیان از اصول انقلاب اسلامی است و اشکالی ندارد که حرفهایتان را بزنید اما اولا چرا برای بهتان گفتنتان هم از دین و ارزشهای انقلاب هزینه میکنید؟ ثانیا چرا اجازه نمیدهید دیگران نیز حرف خود را بزنند؟ چرا این همه سایت خبری در کشور فیلتر شده است؟ چرا این همه نشریه تعطیل میشود؟ چرا نشریات اجازه نشر واقعیات و انتقادات را ندارند؟ البته اینکه به نام اصول و به نام دین چنین تخلفاتی انجام میشود علتش روشن است. سوءاستفاده با این وسعت و تخلفات به این بزرگی باید با تکیه به ابزار محکمی باشد اما مطمئن باشید آتش این سوءاستفادهها که جامعه را آزار میدهد گریبان خودتان را هم خواهد سوزاند
آمار اشتغال و بیکاری
یکی از مهمترین شاخصهای تعیینکننده و جهتدهندهء اقتصاد هر کشوری «آمار اشتغال و بیکاری» است. علت این موضوع آن است که میزان رشد اقتصادی، تورم، توزیع عادلانه درآمد و فقر همبستگی کاملی با میزان اشتغال و بیکاری در یک جامعه دارند و به ویژه در کشورهای در حال توسعه، اصلیترین عامل در جهت فقرزدایی و رشد اقتصادی ایجاد اشتغال و فرصتهای شغلی پایدار به ویژه در بخش صنعت است و بر همین اساس در برنامهریزی و عملکرد دولتها حساسیت بالایی نسبت به میزان این شاخص و روند حرکتی آن وجود دارد.
برپایهء آمار ارایه شده در جدول شمارهء 2 قانون برنامهء چهارم توسعه جمعیت بیکار کشور در سال 1383 برابر 662ر2 میلیون نفر و نرخ بیکاری 3/12 درصد گزارش شده است، برپایهء آمار استخراج شده از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385 تعداد بیکاران در این سال برابر 991ر2 میلیون نفر و نرخ بیکاری 75/12 درصد گزارش شده است، به عبارت دیگر در دو سال 84 و 85 بر تعداد بیکاران 329 هزار نفر و بر نرخ بیکاری 45/0 واحد درصد افزوده شده است و البته این محاسبه برپایهء فرض درستی آمار برآوردی جدول برنامه و تعریف یکسان از بیکاری و اشتغال در هر دو مرجع انجام شده است، در غیر این صورت کار محاسبه و مقایسهء «آمار اشتغال و بیکاری» بسیار مشکل میشود.
حال با توجه به آنچه آمد به این سخنوزیر محترم کار و امور اجتماعی توجه کنید: «تعداد بیکاران کشور براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن به 9/2 میلیون نفر کاهش یافته است. سرشماری نشان میدهد که تعداد بیکاران در دو سال گذشته نه تنها افزایش نداشته بلکه کمی کاهش نیز نشان میدهد.» ملاحظه میشود که جز رقم 9/2 میلیون نفر بیکار بقیهء مدعای ایشان نادرست است و جالب اینکه خود ایشان در ادامهء سخن به گونهای نادرستی این مدعا را بیان کردهاند: «طبیعی است وقتی نزدیک به سه میلیون بیکار در کشور وجود دارد، مردم آثار ملموس تلاشهای انجام شده برای کاهش بیکاری را لمس نکنند. اگر تلاشهای دو سال گذشته نبود به ترتیب 2/1 میلیون نفر در سال 84 و 3/1 میلیون نفر در سال 85 به این تعداد بیکار کشور افزوده شده بود.» به گفتهء وزیر محترم در دو سال گذشته 5/2 میلیون نفر وارد بازار کار شدهاند و باز با استناد به مدعای ایشان در گفتوگو با رسانهها در دو سال گذشته، عملکرد اقتصاد کشور منجر به ایجاد 1950 هزار فرصت شغلی شده است، حال با یک محاسبهء ساده دریافت میشود که در نتیجه باید 550 هزار نفر بر تعداد بیکاران در این دو سال افزوده شده باشد پس این مدعا که: «تعداد بیکاران در دو سال گذشته نه تنها افزایش نداشته بلکه کمی کاهش نیز نشان میدهد» نادرست است و برپایهء نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 85 آمار بیکاری هم به لحاظ عدد مطلق و هم به لحاظ رقم نسبی حاکی از افزایش است و لابد وزیر محترم که این چنین با آمار سخن میگویند باید دقت لازم را در ارایهء نتایج مرتبط داشته باشند و البته واقعیت سرسختتر از هر آمار و مدعایی است!
هر چند افزایش چشمگیر بودجهء عمومی کشور طی دو سال گذشته و پرداخت تسهیلات دستوری فراوان توسط بانکهای دولتی باید خروجی اشتغال به میزان مورد ادعای وزیر محترم را در پی داشته باشد و نویسنده امیدوار است که اینگونه باشد و اگر اینگونه باشد باید به دولت نهم برای ایجاد این رقم فرصت شغلی طی دو سال گذشته تبریک گفت، اما به نظر میرسد دولتمردان باید در عین عنایت به «آمار اشتغال و بیکاری» به پایداری و جایگاه شغل ایجاد شده نیز توجه و تامل داشته باشند و به ویژه آمار تفکیکی بخشها را ارایه دهند. با توجه به نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در دو سال گذشته که تفاوتی با سالهای اجرای برنامهء سوم توسعه ندارد و همچنین نرخ رشد سرمایهگذاری پایین بخش صنعت در این دو سال، به جد میتوان گفت عمدهء اشتغال ایجاد شده در بخشهایی بوده است که ارزش افزودهء کمتری نسبت به بخش صنعت داشته و از پایداری کمتری نیز برخوردارند و نگرانی اشتغال و رشد نرخ بیکاری همچنان در دامن اقتصاد ایران وجود دارد.
رجبعلی مزروعی
|